می گویند: "یک دست، صدا ندارد" ... واقعا همینطور است؛ همه ی ما تا هنگامی که تنها هستیم، رنگی در این روزگارِ رنگارنگ نداریم! اما (برو ادامه مطلب)...

اگر همین، من، تو، او، کنار هم جمع شویم و جمع و گروهی شویم، آنوقت است که زیبایی رنگ هایمان، به چشم، خواهد آمد...

خدا نکند که این جمع، دل های باصفا و صمیمی و الهی داشته باشند...

چنین جماعتی، دیگر نادر و کمیاب هستند در این عالم... .

اینبار آمده ام کمی از این جماعت یکدست و یکدل با تو بگویم...

آمده ام بگویم چنین جمعی را فقط در یکجا میتوان یافت...

جای دیگری دنبالش نگرد که نخواهی یافت.

آنجا "مسجد" است.

خانه ی خدا...


بچه های مسجد، سیرت و صورتشان نمایی دیگر است، سیره و سبک زندگیشان به گونه ای دیگر است، و در نهایت، رنگشان رنگ دیگریست؛

چون با خدا همنشینند و با دوستان خدا...


با ما باشید با بچه های مسجد: